معماری زمینه گرا چیست؟
نظریه زمینهگرایی
Context به معنای زمینه یا بافت یک پدیده است و زمینهگرایی یا Contexualism در معماری برگرفته از یک نظریهی فلسفی با همین نام است. در این فلسفه درستی یک گزاره با توجه به زمینهای که در آن قرار دارد، تعیین و معنا میشود در نتیجه ممکن است تفسیر یک گزاره براساس موقعیت، زمان و شرایط فعلی با شرایط و زمان دیگر متفاوت باشد. براساس این نظریه، این موضوع که کلمات و ایدهها، توسط چه کسی گفته میشود، در چه مکانی بیان میشود یا در چه زمانی مطرح میشود، معانی مختلف و متنوعی را دربرمیگیرند و نکتهی کلیدی درک اهمیت زمینهی وسیعتر در ارزیابی گزارههاست بنابراین معنا یک موضوع ثابت نیست بلکه بسته به زمینهی تحلیل متغیر است. این نظریه ادعا میکند که تمام ارزیابیها محلی است و باید به صورت یکپارچه و در ارتباط با هم دیده شود. بنابراین میتوان زمینهگرایی را مفهومی برای درک بستر یک اتفاق در تحلیل یک موقعیت یا مشکل دانست.
بیشترین کاربرد زمینهگریی در حوزهی زبان و ارتباطات است که براساس آن معنای جملات و کلمات وابسته به زمینه تغییر میکند. فلسفه بخصوص در شاخههای اخلاق و معرفتشناسی از زمینهگرایی استفاده میکند تا ارزشها و اصول اخلاقی را با توجه به موقعیت ارزیابی کند. براین اساس موضوعی که در گذشته از نظر اخلاقی درست نبود ممکن است در حال حاضر درست تلقی شود. در معرفتشناسی نیز به این موضوع میپردازند که درستی ایدهها، باورها و دیدگاههای انسان را باید با توجه به زمینهی فرهنگی بررسی کرد.
نظریه زمینهگرایی ما را موظف میکند تا برای درک موقعیتها و اتفاقات به همهی عواملی که بر آن تاثیر میگذارد از جمله بافت و زمینهای که در آن شکل گرفته است، توجه کرد تا به درک دقیق و جامعی از مسائل رسیده و بتوان آگاهانه تصمیم گرفت.
زمینه یا کانتکست در معماری
در معماری، زمینه به محیط فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی اطلاق میشود که یک ساختمان یا سازه و یا اثرهنری در آن قرار دارد. زمینه شامل طیف گستردهای از عوامل است که بر طراحی و ساخت یک بنا تأثیر میگذارد، از جمله:
• زمینه فیزیکی: این تعریف از زمینه شامل جغرافیا، آبوهوا، و ساختمانهای اطراف سایت میشود. معماران باید با در نظرگرفتن عواملی مانند نور خورشید، الگوهای باد و میزان سر و صدا، نحوه تعامل یک ساختمان با محیط فیزیکی اطراف خود را در نظر بگیرند.
• زمینه اجتماعی: به جامعه و فرهنگی که یک اثر معماری در آن قرار دارد، اشاره میکند. معماران باید به درک درستی از نیازها، ارزشها و خواستههای افرادی که قرار است از آن بنا استفاده و در آنجا به تجارب شخصی دستپیدا کنند، برسند که شامل در نظرگرفتن عواملی مانند دسترسی، میزان فراگیری و حساسیت فرهنگی است.
• زمینه تاریخی: این بخش شامل تاریخ و میراث معماری سایت و منطقه اطراف است. معماران باید به محیط ساختهشده موجود، احترام بگذارند و به آن پاسخی منطقی بدهند و همچنین اطمینان حاصلکنند که بناهای جدید، شخصیت محله را تکمیل و تقویت خواهند کرد.
به همین دلیل درک زمینه برای ایجاد معماری به نحوی که هم به محیط اطراف خود پاسخگو بوده و هم برای کاربران معنادار باشد، بسیار مهم است. با در نظر گرفتن دقیق زمینه کالبدی، اجتماعی و تاریخی، معماران میتوانند ساختمانهایی را طراحیکنند که نه تنها عملکردی هستند بلکه به مبحث زیباییشناختی نیز اشاره دارند و به طور مثبت، به جامعه و محیط نیز کمک میکنند.
البته لازم به ذکر است که زمینه گرایی در معماری نیز تقسیمبندی مخصوص به خود را دارد مانند:
۱. زمینه گرایی تاریخی
۲. زمینه گرایی بومی (اقلیمی)
۳. زمینه گرایی مدرن
۴. زمینه گرایی منطقهای
۵. زمینه گرایی کالبدی
معماری زمینهگرا
معماری زمینه گرا یا کانتکسچوال با تاکید بر رابطهی بین بنا و محیط به دنبال ایجاد آثار هماهنگ با زمینهی فرهنگی، اجتماعی و محیط فیزیکی است. این معماری با احترام به زمینه از ایجاد آثار ناهماهنگ با آن جلوگیری میکند تا بین ساختارهای قدیم و جدید تناسب برقرار شود و منعکسکنندهی هویت فرهنگی جامعه باشد. معماری زمینه به صورت جدا از محیط قابل تصور نبوده و شامل فُرم و محتوا نیز میشود، این موضوع به معنای منفعل بودن معماری زمینه گرا نیست بلکه در این سبک سازه با محیط پیرامون خود در تعامل است.
براساس آنچه گفتیم نکتهی مهم در نظریه زمینهگرایی تفسیر زمینه است از اینرو در معماری زمینه گرا، تحلیل معماری سنتی که چکیدهی تجارب اجتماعی و فرهنگی است تاثیر زیادی بر طراحی دارد. براین اساس معماری زمینه گرا با شناخت بافت تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی آغاز میشود و سپس به مطالعه و بررسی شرایط زیر میپردازد:
شرایط اطراف مانند سایر ساختمانهای اطراف سازه، خیابانها و بافت شهری بررسی شود.
نیازهای و اولویتهای مشتریان مشخص شود.
نیازمندیهای کارکردی، جدول زمانی و بودجه تعیین شود.
چرایی و ضرورت یکپارچگی و هماهنگی با محیط اطراف شناخته شود.
رویکردهای مشابهی که به ارتباط بین زمینه و سازه تاکید دارند، شناسایی شوند.
مصالح سازگار با محیط انتخاب شود و به زیبایی و ماندگاری آنها توجه شود.
شیوههای ساخت بررسی شده و با روشهای محلی ساختوساز هماهنگ شود.
به اصول طراحی پایدار با محیط زیست برای کاهش خطرات و آلودگیهای زیست محیطی توجه شود.
با ذینفعان و جوامع محلی برای کسب بازخورد ارتباط برقرار شود.
اطمینان از این که سازه بازتاب ارزشها و باورهای افرادی است که با بنا تعامل دارند.
قوانین محلی ساختمانسازی بررسی شده و برای پیروی از آنها تلاش شود.
قبل از ساختوساز مجوزهای لازم کسب شود.
فضاهای با توجه به تغییرات آینده، انعطافپذیر و سازگار طراحی شود.
برای دریافت بازخورد به طور منظم عملکرد ساختمان در ارتباط با زمینه ارزیابی و بررسی شود.
ویژگیهای معماری زمینه گرا
معماری زمینه گرا در فرم، جزییات و ویژگیهای کیفی بازتاب منظرهی اطراف یک ساختمان است و از اِلمانهای محیط برای طراحی و ساخت سازهی جدید استفاده میکند تا سازگار با محیط خود باشد. معمار با دیدگاه زمینهگرایی به دنبال طراحی ساختمانی است که علاوه بر تناسب با ساختمانهای اطراف، تجربه بصری و فیزیکی را نیز بهبود دهد از نظر طراح زمینهگرا پیادهسازی این اصل هم در شهر و هم در روستا ضرورت دارد. برای اجرای معماری زمینه گرا باید به دو ویژگی کلیدی توجه کرد: حجم بنا یا جرمگذاری و مصالح آن.
جرمگذاری
اندازه و ابعاد یک ساختمان یا شکل و اندازه اِلمانها و نحوه ارتباط آنها با هم را جرمگذاری میگویند. فُرمها در ترکیب با هم باید مانند یک کُل عمل کرده و با زمینهی فیزیکی در ارتباط باشند. برای مثال در مناظر کوهستانی طراحی ساختمان بازتابی از مناظر طبیعی است و هدف آن ایجاد ترکیبی است که به لحاظ بصری جذاب باشد و در محیط اطراف حل شود. جرمگذاری همینطور به قرار گرفتن ساختمان در مکانی که از عناصر طبیعی مانند خورشید و باد استفاده بهینه کند، گفته میشود. توجه به عناصر طبیعی باعث ایجاد آسایش محیطی میگردد. قرار دادن پنجرهها در مسیر باد برای بهرهگیری از تهویه مطلوب یا قرار دادن آنها در زاویهای که تامینکنندهی نور و گرمای طبیعی در زمستان باشد، نمونههایی از جرمگذاری است.
مصالح ساختمانی
در معماری زمینه گرا از مصالح و ترکیب رنگهایی استفاده میکنند که بازتاب محیط اطراف ساختمان است. هماهنگی با شرایط آبوهوایی به دلیل ایجاد بهرهوری انرژی و راحتی ساکنین انجام میگردد و تلاش میکند با استفاده از مصالح محلی و روشهای ساختوساز سنتی از اقتصاد محلی حمایت شود. برای مثال در محیط طبیعی بیشتر مصالح از جنس سنگ و چوب هستند، اما این گزینهها مناسب محیط شهری نیست. همچنین انتخاب مصالح مناسب و درست میتواند باعث خلق زیبایی شود و بر ویژگیهای آن منطقه تاکید کند.
اهمیت معماری زمینه گرا
بافت هر شهری دارای حجم، مقیاس، فرم فضا، مصالح و روش معماری و شهرسازی خاص خود است که معماران براساس آن به طراحی میپردازند و مسئولان شهری براساس آن تصمیمگیری میکنند. مباحث نظری و فلسفی زمینهگرایی بیشتر بر سازگاری و پیوستگی میان بناهای جدید و قدیمی تاکید دارند. در معماری بومی و زمینهگرا به حفظ فرهنگ و ارزشهای محلی توجه میشود با این تفاوت که معماری زمینه گرا اصراری به عدم تغییر اصول گذشته ندارد. دلیل اهمیت هماهنگی با ساختمانهای اطراف این است که ناهمخوانی منجر به بحران هویت میشود همچنین ممکن است یک بنا با اصول معماری بومی همخوان باشد اما مخاطب با آن ارتباط برقرار نکرده و پیام تاریخی که بنا قصد انتقال آن را دارد، درک نکند. حفظ میراث گذشته، توجه به نیازهای حال حاضر جامعه و درنظر گرفتن آینده، سه نکتهی مهم در معماری زمینه گرا است. در رویکرد زمینهگرایی تلاش میشود تا طرحهای معماری با شرایط جدید کاربران هماهنگ باشد و از گذشته تقلید صرف نکند و از لحاظ کارکرد، پاسخگوی نیازهای امروز مردم باشد. در این رویکرد علاوه بر محیط، کاربر نیز اهمیت دارد زیرا توجه همزمان به این دو باعث درک و خوانایی فضای شهری میگردد.
دلایل شکلگیری معماری زمینه نگرا و چالشهای آن
یکی از مسائل معماری در قرن بیستم، ایجاد هماهنگی بین بناهای قدیمی با بافت جدید شهری بود. در گذشته معماری و معماران اهمیت زیادی داشتند اما امروزه نقش آنها در حد طراحی و تولید نمای ساختمان تنزل یافته است ازاینرو سام جیکوبز معماران را ترغیب میکند به دنبال بازیابی اهمیت نقش خود فراتر از چیزی که در حال حاضر است، باشند. زیرا بنا باعث ایجاد احساس در افراد شده و محیطهایی که در آن زندگی، کار و تفریح میکنیم در بلندمدت برای ما معنادار میگردند و نسبت به آنها مالکیت و هویت ایجاد میکند.
معماری زمینه گرا را میتوان انعکاسی از ارزشها و عقاید جامعه در یک دورهی زمانی خاص دانست، به عبارتی شرایط زمانی و مکانی زمینه را برای ساخت سازه فراهم میکند. بناهای ساخته شده در دورههای مختلف بیانگر خواستهها و نیازهای مردم آن زمانه هستند. زمینهگرایی در معماری میتواند راهحلی برای پاسخ دادن به نیاز موقعیتهای مختلف باشد هر چند کاربرد آن در معماری چالشهایی به همراه دارد.
دلیل این چالشها میتواند این موضوع باشد که در دنیای جدید استفاده از معماری مدرن و پست مدرن باعث ایجاد طراحیهای یکسان در محیطهای متفاوت شده است در حالی که معماری زمینه گرا تاکید بر ایجاد سازههای هماهنگ و سازگار با محیط دارد.
برای ایجاد معماری هماهنگ با محیط به جای نیازها و ترجیحات فردی باید به هویت مشترک و جمعی توجه کرد. علاوه براین معماری براساس زمینه نیاز دارد تا به عوامل مختلفی مانند توپوگرافی، شرایط جغرافیایی و پوشش گیاهی، شرایط شهری نظیر میزان تراکم ساختمانها، خیایانها، پیادهروها، میزان ترافیک، جمعیت و غیره که بافت شهری را میسازد، توجه کند. زیرا براساس نظر طراحان معروف، معماری در محیطی دارای بافت تاریخی و فرهنگی انجام میشود و باید ضمن در نظر داشتن آینده پیونددهندهی گذشته و حال باشد و بتواند حس هویت را به زمینه منتقل کند.
ایجاد هویت در فضای معاصر از طریق اِلمانهای قدیمی یکی از دغدغههای جهان امروز است که معماری زمینه گرا با درک ماهیت محیط و ایجاد ساختمانهای سازگار با زمینه تلاش میکند بدان تحقق بخشد. طراح این کار را براساس نظریه زمینهگرایی و از طریق تجزیهوتحلیل الگوهای معماری موجود، شناخت عمیق محیط فیزیکی و استخراج قوانین برای ایجاد یک محیط سازگار انجام میدهد و باعث تداوم ویژگیهای مشترک در طی زمان و زیبایی آنها در طول زمان میشود. با انجام این تجزیهوتحلیلها، شناخت الگوها و مدلسازی آنها میتوان یک بستر ارزشمند برای ایجاد نوآوری در طراحیهای زمینهگرا پدید آورد.
تفاوت معماری زمینه گرا با معماری بومی
معماری بومی معرف نیازهای محلی در معماری است. استفاده از مصالح محلی در ساختوساز تا اهمیت به سنتهای محلی در معماری از اولویتها محسوب میشوند. سیاست اغلبا در تلاش است تا از تاریخچه مکانهای مختلف در آثار معماری محافظت کند. برای مثال، آمریکا تعدادی از شگفتانگیزترین بناهای جهان را دارد که نه تنها به دلیل اِستعدادها و مهارتهای حرفهای معماران، بلکه به دلیل نگرش باز مخاطبان آن آثار بوده و از همین جهت به جنبه جداییناپذیر تاریخ آنها بدل شده است. با همین رویکرد، مقامات مختلف، پیمانکاران را از ساخت انواع خاصی از ساختمانها منع کردهاند، بهویژه اگر با علایق یا ترجیحات مردم محلی همسو نباشد. اهمیت نفوذ فرهنگ و سنت در انواع مختلف طرحهای معماری سالهاست که توجه بخش کثیری از معماران را به خود جلب کرده است. به عنوان مثال، شکل هِرم مصر در انواع مختلفی از آثار معماری در سراسر جهان نفوذ کرده است. معماران مختلفی مانند I.M Pei در فرانسه از این فُرم و سنت فرهنگی در آثار معماری خود تقلید کردهاند. هرم لوور یکی از انواع آثار معماریست که اَشکال فرهنگی آثار مصری را به عاریت گرفته است. اگرچه برخی از افراد، اثر معماری فوقالذکر را به دلیل تضاد شدید آن با ساختمان کلاسیک پُشت سرش، مورد انتقاد قرار دادهاند، اما اکثر مخاطبان و منتقدان آن را به دلیل تواناییاش در ادغام طرحهای معماری معاصر و کلاسیک، ستایش کردهاند.
در زمینه گرایی در معماری ما به دنبال ساختاری اصولی برای ایجاد سازگاری ساختمانها با فرهنگ محیط خود هستیم. در واقع میخواهیم بدانیم که چگونه طراحی معاصر با نیازهای متغیر جامعه میتواند بدون تقلید صرف، سازگار شود. اصطلاح "معماری بومی" بهعنوان یک گرایش معماری، از نیمه قرن بیستم کاربرد وسیعی یافت. این معماری، مردمی بوده و توسط مردم ساخته میشود و از جمله مهمترین ویژگیهای آن میتوان به استفاده از روشهای ساخت سازندگان محلی، شکل گرفتن بر اساس تجربه و نه علم و دانش و مبتنی بودن بر تمرین و نوآوری فنی اشاره نمود. اگرچه زمینه گرایی در این شیوه از معماری مورد بررسی قرار میگیرد اما در یک نگاه کلی اینگونه میتوان گفت که در معماری بومی، رویکرد زمینه گرایی اغلب به شکل ناخودآگاه مورد استفاده بوده است. برای مثال در دوران پُستمُدرن با وجود آن که نقش تاریخ و فرهنگ، ملموستر است، اما به واسطه حضور مُدرنیسم که از توجه به تاریخ و هُویت کمی میکاست و حضور بیشتر رویکردهایی مثل فُرمگرایی و عملکردگرایی، توجه به محیط طبیعی و بستر اقلیمی، یکی از ابعاد غیرقابل حذف و انکارناپذیر در طراحی آن بوده اما نوع شکلگیری آن در بیشتر موارد از سبک تقلید پیروی میکرده است.
بنابراین شاید بتوان گفت، توجه به زمینه و به عبارت دیگر زمینه گرایی که در معماری بومی، غالباً از اصول نانوشته معماریست، در معماری زمینه گرا به شکل آگاهانه مورد توجه بوده و همواره در شیوههای طراحی و آموزش معماری نقش داشته است. با توجه به اینکه در یک تعریف ساده، زمینه گرایی در معماری را میتوان معماری وابسته به شرایط مکان و زمان دانست، در نگاه نخست، وابستگی دو مفهوم معماری بومی و معماری زمینه گرا به مکان و زمان، از نزدیکی آنها حکایت دارد اما آنچه مُنجر به شکلگیری دو رخداد متفاوت میشود، همان جزییات اولویتدار در بررسی هر کدام از آنهاست.
معماری زمینه گرا در ایران
ریشههای زمینه گرایی در معماری در معماری باستانی ایران
معماری زمینه گرا در ایران باستان مانند سفری در زمان برای کشف ریشههای میراث غنی معماری ایران است. معماری ایران باستان، مُتاثر از مجموعهای از تمدنها و فرهنگهاییست که در طول هزاران سال در این منطقه سکونت داشتهاند و نشاندهنده ارتباط عمیق با محیط، فرهنگ و نظامهای اعتقادی زمان خود است. یکی از شاخصترین ویژگیهای معماری ایران باستان، استفاده از فُرمهای ارگانیک و هندسی با الهام از طبیعت بوده است. از ویرانههای باشکوه تخت جمشید تا کَندهکاریهای پیچیده طاق بُستان، معماران ایران باستان از دنیای طبیعی الهام میگرفتند و عناصری مانند گُلها، تاکها و حیوانات را در طرحهای خود میگنجاندند. این نقوش نه تنها در خدمت اهداف زیبایی شناختی بودند، بلکه دارای معانی نمادین مربوط به باروری، زندگی و معنویت بودند که انعکاسی از باورها و ارزشهای جامعه ایران باستان است.
یکی دیگر از ویژگیهای بارز زمینه گرایی در معماری در ایران باستان، استفاده از سازههای تاریخیست که قدرت، اعتبار و عظمت را منتقل میکنند. ساخت کاخها، زیگوراتها و مقبرههای عظیم، مانند آرامگاه کوروش کبیر در پاسارگاد، نمادی از اقتدار و ماندگاری بوده و قدرت و جاهطلبی حاکمان ایران باستان را به نمایش میگذارد. این سازهها اغلب با کندهکاریهای پیچیده، کتیبهها و عناصر تزئینی که به عنوان پدیده تشویقکننده دستاوردهای حاکمان و شکوه امپراتوری آنها بودند، تزئین میشدند. علاوه بر این، معماری باستانی ایران درجه قابل توجهی از نبوغ و مهارت مهندسی را به نمایش میگذاشت که در ساخت سقفهای طاقدار، سقفهای گنبدی و سیستمهای آبیاری دیده میشود. معماران و سازندگان در ایران باستان در استفاده از سنگ، آجر و آجر گلی برای ایجاد سازههای بادوام و کاربردی که از آزمون گذر زمان سربلند بیرون میآمدند، تسلط داشتند. چیدمان شهرهای ایران باستان، با خیابانهای پر پیچ و خم، میادین عمومی، و ساختمانهای به هم پیوسته، بازتاب درک عمیقی از برنامهریزی شهری و سازماندهی اجتماعی، پرورش زندگی جمعی و مدنی بود.
ردپای زمینه گرایی در معماری بر آثار معاصر ایران
معماری ایرانی به دلیل پیوند عمیق خود با تاریخ، فرهنگ و جغرافیا شهرت دارد و ترکیبی منحصر به فرد از سنت و نوآوری ایجاد میکند. مفهوم معماری زمینه گرا در ایران حول محور ایده هماهنگ ساختن سازههای جدید با محیط اطراف، احترام به بافت تاریخی و انعکاس میراث فرهنگی ملت است. یکی از جنبههای کلیدی معماری زمینه گرا در ایران، ترکیب عناصُر و مصالح طراحی سنتی است. معماران اغلب از معماری باستانی ایرانی، مانند کاشی کاریهای پیچیده، سقفهای طاقدار، و چیدمان حیاط که در ساختمانهای تاریخی مانند مساجد، کاخها و باغها یافت میشود، اِلهام میگیرند. معماران با ادغام این عناصر سنتی در سازههای مُدرن، به میراث غنی معماری ایران اَدای احترام میکنند و در عین حال فضاهایی چشمگیر از لحاظ بصری و معنادار خلق میکنند.
یکی دیگر از ملاحظات مهم در زمینه گرایی در معماری در ایران، واکنش به اقلیم محلی و شرایط محیطی است. مناظر متنوع ایران، از بیابانهای خشک گرفته تا درّههای سرسبز، معماران را با چالشها و فرصتهای منحصر به فردی مُواجه میکند. شیوههای طراحی پایدار، مانند تکنیکهای خنککننده غیرفعال، سیستمهای تهویه طبیعی و استفاده از مصالح محلی، نقش مهمی در ایجاد ساختمانهایی دارند که به محیط اطراف خود حساس هستند و تأثیرات محیطی آنها را به حداقل میرسانند.
علاوه بر این، معماری زمینه گرا در ایران، اغلب منعکسکننده ارزشهای فرهنگی و پویایی اجتماعی جامعهای است که به آن خدمت میکند. ساختمانها نه تنها به عنوان ساختارهای فیزیکی، بلکه به عنوان فضاهایی طراحی میشوند که تعامل، مشارکت اجتماعی و احساس تعلق را تقویت میکنند. معماران ایرانی چه در خلق یک ساختمان اداری معاصر در تهران شلوغ و چه یک خانه سنتی از خشت و گل در روستایی دورافتاده، همواره در تلاشند تا محیطهایی را ایجاد کنند که با مردم ساکن در آنها ارتباط برقرار کرده و کیفیت زندگی را بهبود ببخشند و هُویت محلی را حفظ کنند.
اکنون معماری زمینهای در ایران، حوزهای پُرجنبوجوش و در حال تحول است که نه تنها از میراث غنی معماری کشور تجلیل به عمل میآورد، بلکه اصول طراحی مُدرن و شیوههای پایدار را نیز دربرمیگیرد. معماران ایرانی با آمیختن سنت با نوآوری، اَرج نهادن به محیط زیست و پاسخگویی به نیازهای جامعه، به خلق فضاهایی ادامه میدهند که نه تنها از نظر بصری خیرهکنندهاند، بلکه عمیقاً معنادار و از نظر فرهنگی مرتبط نیز هستند. بیشتر بناهای کنونی دارای فضاهای سنتی و غیرمُدرن هستند که به دورههای متفاوتی تعلق دارند. به طور کلی ایجاد هماهنگی بین معماری مُدرن با بافت مُدرن همیشه آسانتر از ایجاد هماهنگی بین معماری مُدرن با زمینههای غیر مُدرن است. لازم به ذکر است که این بدان معنا نیست که ساختمانهای کنونی که بافت غیر مُدرن خود را نادیده میگیرند لزوما زیبا نیستند، اما این اساساً ماهیت خود محوری و ضد اجتماعی آنها را نشان میدهد. معماری زمینه گرا تلاشی برای نشان دادن توانایی ایجاد محیط بصری دلخواه در مقیاسی بزرگتر از معماریست!
اکثر دانشکدههای معماری در کشور ما بر طراحی زمینه گرا تأکید دارند، اما به جای یک رشته مجزا، این مبحث در دروس مختلف ادغام شده است. به همین دلیل دانشآموزان در استودیوهای طراحی یاد میگیرند که سایت، تأثیرات فرهنگی و عوامل محیطی را تجزیه و تحلیل کنند. جالب است بدانید که رشتههای مشابه مانند معماری منظر، به شدت بر محیط طبیعی و ساخته شده متمرکزاند و اغلب ملاحظات اکولوژیکی و فرهنگی را در برمیگیرند. در رشته طراحی شهری تمرکز بر اصول طراحی شهرها و ادغام برنامهریزی شهری با نیازهای اجتماعی و عوامل محیطی، است. در رشته مرمت، حفظ بناها و محوطههای تاریخی حایز اهمیت است که نیاز به درک عمیق بافت تاریخی دارد.
در حالی که یک رشته خاص با عنوان "معماری زمینه گرا" هنوز در ایران و در نظام آموزشی ما وجود ندارد، مفهوم زمینه و درک آن در رشته معماری اساسی است. این موضوع در برنامههای درسی و تمارین حرفهای گنجانده شده است و تضمین میکند که بناها نه تنها از نظر زیباییشناسی دلپذیر، بلکه پاسخگو، پایدار و از نظر فرهنگی نیز مرتبط باشند.
مشاوره و انجام پروپوزال معماری
انجام مطالعات رساله معماری، کارشناسی و کارشناسی ارشد
مشاوره و انجام پایان نامه معماری کارشناسی و کارشناسی ارشد
خرید کتابهای دست دوم مهندسی عمران
خدمات گروه معماری هفت:
گروه معماری هفت متشکل از مهندسان معمار خبره در زمینه های زیر در خدمت شما عزیزان است:
طراحی ساختمان مسکونی
طراحی ساختمان اداری
طراحی ویلا
طراحی نما
اصلاح پلان
انجام پایان نامه معماری
انجام پروپوزال معماری
شیت بندی
با ما تماس بگیرید... 09122257213
مقالات دیگر
_______________________________________________________