سایت معماری هفت پرتال جامع دانشجویان معماری - کتاب - مقاله - پروژه - نیازمندی های معماری

ساعت کاری شنبه تا چهارشنبه 9-17 و پنجشنبه 9-13

کمک هوش مصنوعی به کیفیت آموزش طراحی

دسته بندی :

نویسنده : معماری هفت

تاریخ درج :

حجم فایل :

کمک هوش مصنوعی به کیفیت آموزش طراحی
کمک هوش مصنوعی به کیفیت آموزش طراحی

کمک هوش مصنوعی به کیفیت آموزش طراحی
چگونه هوش مصنوعی می تواند به ما کمک کند تا به نبایدهای آموزش طراحی پایان دهیم؟
ظهور هوش مصنوعی مولد به هر مربی طراحی دلیل کافی برای تجدید نظر در مورد آموزش و نحوه آموزش آن داده است. آموزش یک معمار یک فرآیند طولانی است و ترسیم آن در آینده نامشخص یک کار دلهره آور است. به نظر می‌رسد محققان OpenAI، DeepMind، Meta و شرکت‌های مشابه، دائماً از توسعه سریع و گاهی اوقات قابلیت‌های پیش‌بینی‌نشده خلاقیت‌های هوش مصنوعی شگفت‌زده می‌شوند . اگر حتی سازندگان ندانند آینده با چه سرعتی فرا خواهد رسید، برای هر یک از ما غم انگیز است که ادعا کنیم هوش مصنوعی X را انجام می دهد یا هوش مصنوعی قادر به انجام Y در دهه آینده نخواهد بود ، یعنی حدودا چقدر طول می کشد تا یک معمار واقعاً آموزش دهد.
صحبت در مورد اینکه چه چیزی و چگونه باید آموزش داد از قبل بحث برانگیز است و لزوماً باید با فناوری تکامل یابد . تا زمانی که تأثیر این فناوری‌های جدید به وضوح درک شود، بخش‌هایی از آن حل‌نشده باقی خواهد ماند. با این حال، یک مکالمه ساده تر دیگر وجود دارد: چه چیزی را نباید آموزش داد؟

این مبحث از نظر تاریخی نیز مورد مناقشه بوده است و از بحث در مورد اینکه چه چیزی باید آموزش داده شود، جدایی ناپذیر است. اما در تدریس خودم و صحبت‌های من با همکاران، به نظر می‌رسد بین اعضای هیئت علمی طراحی اتفاق نظر وجود دارد که برخی چیزها دیگر نباید در دانشکده معماری تدریس شوند . این نابهنگاری ها به دلیل سکون نهادی و فرهنگی و شاید به این دلیل که با وجود آنها هنوز هم مدارس قادر به تولید معماران بزرگ هستند، در اکثر مدارس ثابت باقی می مانند.
با این حال، هوش مصنوعی این حساب را تغییر خواهد داد. این به ما استدلال های جدیدی برای پاکسازی برخی از شیوه های استخوانی تر فرهنگ طراحی می دهد. آنچه دیروز یک نابهنگاری ناامیدکننده بود ممکن است فردا تبدیل به یک مسئولیت شود و توانایی ما برای آموزش معماران جوان و توانایی آنها برای ادامه این حرفه را به خطر بیندازد. با هوش مصنوعی ، ما در نهایت ابزار و انگیزه ای برای خلاص شدن از شر سه چیز به طور سنتی در فرآیند آموزشی داریم .

مازوخیسم
اگر هوش مصنوعی مولد فرآیند تجسم و تولید طرح‌ها را تا 10 برابر سرعت بخشد، این یک تراژدی بزرگ خواهد بود که به دانش‌آموزان اجازه می‌دهیم از این همه افزایش بهره‌وری استفاده کنند تا غرایز خود را نسبت به شب‌ها و غفلت از خود غافل کنند. علیرغم تلاش بسیاری از مربیان طراحی برای مهار این غرایز، فرهنگ خود غفلت و فرسودگی در مدرسه طراحی ثابت کرده است که حل آن مشکلی پایدار و دشوار است.
مطمئناً بخشی از مشکل این است که هنوز درس‌های ارزشمندی در بخش‌های مازوخیستی فرهنگ استودیویی وجود دارد. مدرسه معماری به من یاد داد که به تکرار ادامه دهم، به من یاد داد «عزیزانم را بکشم»، به من یاد داد که اگر بتوانم در برابر آن باز بمانم، راه حل بهتری برای هر مشکلی ممکن است در گوشه و کنار باشد. به محض اینکه تعهد شدید به بهبود کار خود را پذیرفتید، شبانه روزی بیان منطقی این تعهد به نظر می رسد. این توجیه بود، اما دلیلش نبود . دلیل آن این بود که آزمایش، اثبات و نشان دادن یک ایده بسیار بیشتر از داشتن ایده در وهله اول طول می کشد. مغز انسان می تواند در کمتر از یک ثانیه الهام بگیرد. اما برای آزمایش، اثبات و نشان دادن این ایده نیاز به اجرا در قالب طرح‌ها و مدل‌ها دارد - تعداد زیادی از آنها. بنابراین اگر به ایده های خود اهمیت می دهید، بهتر است یک لیوان قهوه شروع کنید.


این ممکن است معقول به نظر برسد - حداقل برای هر کسی که به دانشکده معماری رفته است - تا زمانی که شما اثرات پایین دستی را نادیده بگیرید. همانطور که چندین شب متوالی بیدار می مانید تا آن یک ایده درخشان را آزمایش کنید و ثابت کنید، توانایی های خلاق شما به طور پیوسته کاهش می یابد و آنچه ممکن است دومین یا سومین ایده درخشان باشد را به خطر می اندازد.

اهمیت خواب برای خلاقیت قابل اغراق نیست. تحقیقات به طور مداوم نشان می دهد که مغزی که به خوبی استراحت کرده باشد، بهتر می تواند ایده های جدید خلق کند، مشکلات پیچیده را حل کند و انتقادی فکر کند. در رقابت با ماشین‌ها، محرومیت از خواب یک نقطه ضعف تاکتیکی خواهد بود. اگر قرار است «خلاقیت» نگهبان درونی قلعه معماری باشد، پس باید با دفاع از خواب و بازنشستگی شبانه روزی، به هر قیمتی از آن دفاع کنیم.

اما چگونه کار را انجام خواهیم داد؟!  هر دانشجوی معماری در همه جا فریاد می زند. در آینده هوش مصنوعی، روز یک دانشجوی معماری ممکن است بسیار شبیه روز یک نویسنده معاصر باشد. برای یک نویسنده خلاق، الهامات و تولید اغلب به صورت یک عمل جریان دارد. فکر کنید، آن را تایپ کنید، تکرار کنید. بعدا تجدید نظر کنید اکثر نویسندگان به برنامه منظمی که برای به حداکثر رساندن خلاقیت طراحی شده است پایبند هستند و اذعان دارند که مغز انسان فقط برای مدت طولانی می تواند خلاق باشد و به ورودی هایی مانند خواب، ورزش و غذا نیاز دارد. هاروکی موراکامی ساعت 4 صبح از خواب برمی خیزد و فقط پنج یا شش ساعت در روز کار می کند. بعدازظهرها می دود، یا می نویسد، یا به موسیقی گوش می دهد. مایا آنجلو تمرین مشابهی داشت و فقط از ساعت 7 صبح تا 2 بعدازظهر می نوشت و آنقدر به تمرکز خود متعهد بود که یک هتل پیدا می کرد و یک "اتاق کوچک و پست فقط با یک تخت و گاهی اوقات، اگر بتوانم آن را پیدا کنم، یک حوضچه برای صورت" اجاره می کرد. زمانی که او هر روز ساعت 2:00 میز کارش را ترک می کرد، یک زندگی معمولی با دویدن کارها، صرف شام با شوهرش و داشتن یک خواب راحت داشت. هیچ کس نمی تواند استدلال کند که موراکامی و آنجلو افرادی غیر خلاق یا ناموفق هستند. و یک رمان عالی ساختاری کمتر از یک ساختمان عالی ندارد.

تصور کنید که یک دانشجوی معماری فقط شش ساعت در روز کار کند، اما تمام این مدت به خلق خالص اختصاص داشته باشد، در حالی که ماشین ها تولید را در دست بگیرند؟


از آنجایی که هوش مصنوعی به سرعت جنبه‌های مکانیکی طراحی را در اختیار می‌گیرد، انسان‌ها باید تلاش‌های خود را فقط روی چیزهایی متمرکز کنند که یک انسان می‌تواند انجام دهد. اگر معتقدید خلاقیت یکی از آن گاوهای مقدس است، اجازه دهید با شکستن این سنت زشت برای آن بهینه سازی کنیم.

بنابراین به دانش آموزان خود بگویید در یک ساعت معقول استودیو را ترک کنند و به خانه بروند. روی آن اصرار کنید. اصرار کنید که طراحی های خود را انجام دهند، تمام تلاش خود را انجام دهند و سپس به خانه بروند یا بیرون بروند. به آنها توصیه کنید که با افراد هم سن و سال خود، ترجیحاً در رشته هایی غیر از معماری ملاقات کنند. از آنها بخواهید که سرگرمی داشته باشند یا به یک باشگاه یا تیم ورزشی بپیوندند. (حتی یک گروه کاپلا ، اگر کاملاً لازم باشد.)

آنچه را که قبلاً می دانید به آنها بگویید:  زندگی همان چیزی است که معماری از آن ساخته شده است.  عشق، از دست دادن، ریسک، شکست - اینها موتورهایی هستند که هر خلاقیت واقعی را تقویت می کنند. و خواب روغن موتوری است که آنها را به کار نگه می دارد. پس کمی بخواب، و بگذار ماشین ها تمام شب را در اختیار بگیرند.

فتیش سازی تصویر
در بیشتر دوران ماقبل تاریخ، معماری اساساً یک تجربه فضایی بود که از طریق سکونت در فضاهای آن قدردانی می شد. با این حال، با ظهور رسانه های جمعی، معماری بیش از هر رشته حرفه ای دیگر به سمت فرهنگ مبتنی بر تصویر حرکت کرد. این تغییر را می توان به روشی نسبت داد که رسانه های جمعی انواع مختلف موفقیت حرفه ای را تقسیم کردند: موفقیت تجاری (پول درآوردن)، موفقیت حرفه ای (ارزشمند شدن توسط همتایان خود)، و موفقیت فرهنگی (ارزشمند شدن توسط فرهنگ گسترده تر).

در بیشتر رشته های حرفه ای، این سه نوع موفقیت معمولاً یک مسیر متوالی را دنبال می کنند. با این حال، معماری یک مسیر جایگزین دارد که من آن را Path B می نامم. این مسیر توالی مرسوم را زیر و رو می کند و تا آنجا که می توانم بگویم منحصر به معماری است. از طریق مسیر B، یک معمار می تواند با به دست آوردن احترام همتایان خود به موفقیت فرهنگی دست یابد، حتی اگر آنها موفقیت تجاری محدودی داشته باشند یا پروژه هایی ساخته باشند.

با موفقیت حرفه ای و فرهنگی کافی، می توان به موفقیت تجاری دست یافت، زیرا مشتریان برای استخدام معمار معروفی که همه معماران دیگر او را تحسین می کنند، صف می کشند. (همیشه جالب است که برخی از معماران می توانند جایزه پریتزکر را ببرند - جایزه ای که ظاهراً به " معمارانی تعلق می گیرد که آثار ساخته شده آنها ترکیبی از آن ویژگی های استعداد، بینش و تعهد را نشان می دهد که کمک های مداوم و قابل توجهی به بشریت و محیط ساخته شده است" - با مجموعه ای بسیار کم عمق از استحکام با کیفیت آثار ساخته شده است، اساساً استحکام و استحکام آثار عمومی جالب توجه آن ها است. همان معماران سپس به توسعه یک عمل گسترده پر از پروژه های بزرگ و گران قیمت می پردازند).


برای اطمینان، معماران می توانند مسیر معمولی را طی کنند، و اغلب انجام می دهند. اما معماران این مسیر B را نیز دارند که تصور آن در هر رشته حرفه ای دیگر دشوار است. ما نمی‌دانستیم که وارن بافت کیست اگر تلاش‌های اولیه‌اش برای سرمایه‌گذاری تمام مشتریان اولیه‌اش را از دست داده باشد، و اگر همه مشتریان اولیه‌اش به زندان می‌رفتند، نمی‌دانیم جانی کوکران کیست.

وجود مسیر B در معماری، فتیش‌سازی تصویرسازی را ممکن و تشویق می‌کند. اگر هدف شما ابتدا  موفقیت تجاری است  ، روی چیزهایی تمرکز خواهید کرد که مشتریان به آنها اهمیت می دهند، مانند برآورده کردن بودجه، و ساختمان سازی. اگر هدف شما ابتدا موفقیت حرفه ای است، روی چیزهایی تمرکز خواهید کرد که معماران دیگر به آنها اهمیت می دهند، مانند ایده های جدید، فرم ها، مواد و سایر اشکال آزمایش. هر رمانی به‌جای چوب، آجر، بتن، فلز و شیشه، بسیار آسان‌تر ساخته می‌شود و از طریق تصاویر منتقل می‌شود. بنابراین معماران تصویر یک چیز  را به عنوان دلیل کافی برای مفهوم خود آن چیز پذیرفته اند  . می توان از طریق تولید و انتشار تصاویر تمام ساختمان های بدیع که می توان تصور کرد بدون اینکه بار اجرای آنها را به دوش بکشد به شهرت دست یافت. سپس، زمانی که فردی مشهور و مورد تقاضا شد، می‌تواند وظیفه تحقق بخشیدن به این ایده‌ها را به شکل ساخته شده به عهده بگیرد.

ظهور هوش مصنوعی در معماری اساساً امکان ادامه مسیر B را به چالش می‌کشد. با ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی که قادر به ایجاد رندرهای جدید و خیره‌کننده بر اساس پیام‌های متنی هستند، تولید صرف تصاویر معماری چشمگیر دیگر نشان‌دهنده همان سطح خلاقیت و نوآوری قبلی نیست. در نتیجه، دستیابی به تحسین اولیه در درجه اول از طریق تصویرسازی به طور فزاینده ای دشوار خواهد شد. چطور ممکن است نباشد؟ ما تحسین جمعی خود را برای معمارانی که کارهایی را تولید می کنند که توسط یک نوجوان با اشتراک ChatGPT به راحتی انجام می شود، قائل نمی شویم .

در دنیای مبتنی بر هوش مصنوعی، اولویت تصویر معماری باید دوباره ارزیابی شود.

همانطور که تولید تصویر آسان‌تر می‌شود، آزمون واقعی خلاقیت و مهارت معمار احتمالاً به سمت توانایی او برای هدایت واقعیت‌های پیچیده جان بخشیدن به طرح‌ها و هدایت واقعیت‌های در حال تغییر عمل، به‌جای تولید صرفاً بازنمایی‌های بصری خیره‌کننده از پروژه‌های بالقوه تغییر خواهد کرد. ما می‌توانیم این انتقال را ابتدا با این ایده کشف کنیم که قطعه بزرگ بعدی «معماری» ممکن است شبیه یک رندر، یک پلان یا یک ارتفاع نباشد.

ممکن است به شکل کدی باشد که فرآیند طراحی را کنترل می‌کند و تضمین می‌کند که ساکنان یک ساختمان خوشحال‌تر، سازنده‌تر و راضی‌تر هستند. آن قطعه کد باید سزاوار همه ستایش ها و شایستگی هایی باشد که زمانی بر روی دقیق ترین مدل انباشته بودیم. این ممکن است به شکل یک طرح تجاری برای نوع جدیدی از سازمان‌دهی شرکت معماری باشد که به معماران انسانی در آن شرکت اجازه می‌دهد تا از هوش مصنوعی به طور کامل‌تری استفاده کنند و در حالت ایده‌آل، کارهای بیشتر و بهتری تولید کنند. ممکن است اشکالی داشته باشد که ما هنوز نمی توانیم تصور کنیم.

هوش مصنوعی ساخت تصاویر ایده های ما را ساده تر کرده است. بیایید با پایان دادن به بت‌سازی جمعی خود از تصویرسازی و تمرکز بر مشکلات سطح بالاتر آینده، خود را با این تغییر وفق دهیم.

مدرسه طراحی به عنوان آیین عبور

آموزش عالی، به ویژه آموزش حرفه ای، از دیرباز به عنوان یک آیین گذران در نظر گرفته شده است. دانش آموزان تجربه مشترکی را با همسالان خود تجربه می کنند، از نوجوانی به بزرگسالی حرفه ای می روند و به یک قبیله حرفه ای خاص می پیوندند. با این حال، این تصور در تاریخ آموزش و پرورش نسبتاً جدید است.

در روزهای اولیه دانشگاه های آمریکا، دانشجویان تحت الگوی قدیمی انگلیسی آموزش می دیدند که بر طیف وسیعی از موضوعات مانند حساب، هندسه، دستور زبان، منطق، بلاغت، تاریخ و فلسفه اخلاق متمرکز بود. این برنامه برای آموزش دادن به دانش‌آموزان برای انجام کار خاصی طراحی نشده بود، جدای از اینکه همان نجیب‌زاده‌هایی بودند که قبلاً بودند.

با شروع در اواسط قرن 18، اولین تخصص هایی که به وجود آمد در پزشکی و حقوق بود، زیرا آنها از نظر فنی بیشترین نیاز را داشتند. مکاتب معماری تا یک قرن بعد دنبال نمی‌شوند، که منطقی است. معماران قرن هجدهم مشغول برپایی قلعه ها، کلیساهای جامع و اختراع شهر مدرن بودند، در حالی که پزشکان قرن 18 هنوز اسهال را با تریاک معالجه می کردند و در مورد خون ریزی بحث می کردند. دانشجویان پزشکی به وضوح به یک شروع 100 ساله نیاز داشتند.

واقعاً تا اواخر قرن نوزدهم بود که مؤسسات آمریکایی، تحت تأثیر مدل‌های آلمانی، شروع به پذیرش مدل‌های تحصیلات تکمیلی و تحقیقاتی کردند که امروزه می‌شناسیم، همراه با مفهوم رشته‌های انتخابی و رشته‌های تحصیلی.

برخلاف مدل قدیمی انگلیسی، برای آموزش افراد برای یک عمر کار مداوم در یک زمینه خاص، از سن 18 سالگی طراحی شده بود.

با گسترش مجموعه دانش بشری ما، درجه تخصص مورد نیاز برای کار نیز افزایش یافت. انتخاب رشته‌های احتمالی به تدریج گسترش یافت، تا جایی که اکنون می‌توان تقریباً در هر چیزی، از جمله هنرهای عروسکی (دانشگاه کانکتیکات)، کمدی (کالج هامبر)، و کیسه‌پینگ (دانشگاه کارنگی ملون) تحصیل کرد. گذراندن یک برنامه اصلی چیزی بیش از آموزش مهارت های فنی لازم برای اجرای نوع خاصی از کار را به شما می دهد: شما را به یک  قبیله القا می کند.  شما تجربه‌های مشترکی را تجربه می‌کنید که در نهایت شما را با دیگران در حرفه‌تان پیوند می‌دهد.

با این حال، با پیشرفت های سریع در هوش مصنوعی، این مدل ممکن است دیگر برای آینده مناسب نباشد. از آنجایی که هوش مصنوعی سرعت تغییرات فناوری را تسریع می‌کند، پیش‌بینی مهارت‌ها و ظرفیت‌هایی که برای کار حرفه‌ای در دهه‌های آینده ضروری خواهد بود، به طور فزاینده‌ای چالش برانگیز می‌شود. ایده آموزش کامل فردی برای یک حرفه تا اوایل 20 سالگی، با این انتظار که این تحصیلات برای یک عمر کافی باشد، در دنیایی که ممکن است کل حرفه ها ظرف چند سال منسوخ شوند، نابهنگام به نظر می رسد.

برای انطباق با این واقعیت جدید، ما باید یادگیری را به عنوان یک فرآیند مستمر و مادام العمر به جای یک تجربه یکباره بازسازی کنیم. و منظور من CEU نیست، جایی که شما اعتبار محصولات جدید چشمک زن را به منظور برآورده کردن الزامات یادگیری در مجوز خود دریافت می کنید. منظورم  یادگیری واقعی است  – نوعی که جهان‌های جدیدی را باز می‌کند، نه اینکه نور بیشتری را بر دنیایی که در حال حاضر در آن هستیم بتاباند.

آن دوران در کالج را به خاطر دارید که در یک سخنرانی 90 دقیقه ای پروفسور فلانی شرکت کردید و موهای شما را آتش زد، و نمی توانستید برای رفتن به ساعات اداری صبر کنید تا بتوانید یک میلیون سوال دیگر در مورد آن از آنها بپرسید؟ آن زمان را به خاطر می آورید که آخرین صفحه کتابی را بسته اید که برای همیشه دید شما از جهان را تغییر می دهد؟ به یاد دارید زمانی که آن چیز جدید را یاد گرفتید و مجبور شدید  دوستان جدیدی  پیدا کنید زیرا هیچ یک از دوستان شما به آن چیز علاقه مند نبودند و فقط باید در مورد آن صحبت می کردید؟ خوب، آماده شوید تا دوباره هیجان زده شوید، زیرا هوش مصنوعی ما را وارد دوره جدیدی از اکتشافات کرده است. و برای همه ما چیزهای زیادی برای یادگیری وجود خواهد داشت.

این پارادایم جدید می تواند اشکال مختلفی داشته باشد، مانند اینکه افراد حرفه ای هر چند سال یک بار برای یک ترم به مدرسه بازگردند. ما می‌توانیم برنامه چهارساله را لغو کنیم و فقط آموزش طراحی ساختاری را به شکلی گیج‌کننده لغو کنیم، به‌طوری‌که آنچه فرد در کلاس درس می‌آموزد به موازات آنچه در عمل می‌آموزد، باشد، مانند:







یا می‌توانیم تجربه چهار ساله کالج را به گونه‌ای بازسازی کنیم که بیشتر شبیه مدل قرن هجدهم باشد: مجموعه‌ای از ژئوپلیتیک، روابط بین‌الملل، روان‌شناسی، تاریخ غیرمعماری، بلاغت، و غیره، همه به این منظور طراحی شده‌اند که به معماران آینده ابزاری بدهند تا به  جای دنیای طراحی ، در دنیایی که برای  آن طراحی می‌کنند، حرکت کنند. نکته کلیدی این است که بدانیم مدل تخصصی فعلی، که در دوره ای توسعه یافت که آمریکا هنوز با نیروی بخار کار می کرد، ممکن است دیگر برای آینده ای که با تغییرات سریع تکنولوژی مشخص می شود، کافی نباشد. در حوزه معماری، این به معنای ارزیابی مجدد مفهوم مدرسه طراحی به عنوان یک آیین منفرد است. در آینده، مدرسه طراحی چیزی نخواهد بود که شما  از آن عبور کرده اید  . این فرآیندی خواهد بود که یک عمر طول می کشد.

مشاوره و انجام پروپوزال معماری
انجام مطالعات رساله معماری، کارشناسی و کارشناسی ارشد
مشاوره و انجام پایان نامه معماری کارشناسی و کارشناسی ارشد

خرید کتابهای دست دوم مهندسی عمران

خرید کتاب دست دوم معماری

خدمات گروه معماری هفت:
گروه معماری هفت متشکل از مهندسان معمار خبره در زمینه های زیر در خدمت شما عزیزان است:
طراحی ساختمان مسکونی
طراحی ساختمان اداری
طراحی ویلا
طراحی نما
اصلاح پلان
انجام پایان نامه معماری
انجام پروپوزال معماری
شیت بندی

با ما تماس بگیرید... 09122257213

مقالات دیگر

_______________________________________________________

       

       

       




نظرات کاربران

عبارت امنیتی
0